ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
وقتـی کتابی جذبم میکنه دیگه فکر ُ ذهنمـُ درگیر میکنه و باید تمومـش کنم !
_ حالا که تابلو تمام شده بود دیگر مرا نمی خواست. (ص242)
این کتاب هم تموم شد؛ دختـری با گوشواره مروارید ..!
حرفها تکراری است
مدتی است که اینگونه است
مدتی است میان هجمه واژه ها وثانیه ها دست به گریبانم
مدتی است لحظاتی میخواهم تمام بودنم را عق بزنم وبالا بیاورم
مدتی است دیگر لبخندی معنای شکفتن ندارد
مدتی است انتظار دردناکترین غم دنیاست
مدتی است هستم ولی به ظاهر
مدتی است هر عابری غم چشمانم را از پشت عینک سیاهم میخواند
مدتی است غمی قبیله مهر بانی را فرا گرفته
مدتی است
بی خیال مدتها
من خودم درگیر همین مدتها شده ام
منتظر
منتظر دستی که از غیب می آید
ومن هیچگاه نمیتوانم آنرا بفهمم
منتظرم
مدتهاست
اوهوم:)
حیف ک فعلن وخت واس کتاب خریدن و خوندن نیس:|
تنبلی ؟؟؟!!!!