بدون هیچ عنوانی !

خیلی دوس دارم غرور یک عده شکسته بشه و همونجور که با من رفتار کردن ، همون رفتار به همون شکل و حتـی بدتــرش سرشون بیاد ..!!!


پ.ن 1 :چن شب پیش نمیدونم چی شد که تصمیم گرفتم برم ... و رفتم !!

پ.ن 2: یکی منو از توی غار تنهاییم در بیاره ..!! 

پ.ن 3 : . . .

نظرات 3 + ارسال نظر
ارش جمعه 4 مهر 1393 ساعت 05:04 ب.ظ http://ruoz.blogsky

تو را برای لحظه هایی میخواهم که پرم از احساس
پر شادی شاید یا غمی همراهِ قطره ای از الماس

رفتن دردی رو دوا نمی کنه، گفتم که اینجا دنیای تناسخ هست، دوباره خسته میشی و بر می گردی.

ما که از زندگی مردم خبر نداریم، ما فقط ظاهر رو می بینیم، تا به جای کسی زندگی نکردی نمی تونی راجع بهش قضاوت کنی، شاید اون به ظاهر مغروره و شاده ولی در باطن هر لحظه ش تلخه و آرزوی مرگ داره.

رفتن از اینجا منظورم نبود!!!
یه جایی که نباید ، رفتم ...

امین سه‌شنبه 18 شهریور 1393 ساعت 06:52 ق.ظ http://over.blogsky.com

سلام
شماره گذاشتید
وای
چرا خب

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.