مشخصات سنگ قبرم اینجوری دووس دارم باشه؛ کاملا سیاه با همین نوشته های سفید!!
فقط جای اون نقطهها نوشته بشه : دختــری
گیر داده که بیا وام بگیر ، بعدش بده به من (!) بهت چک میدم!
هر چی بهش میگم نمی خوام اصلن دارم کارامو میکنم که دیگه نیام ، ول کن نیست! بهش میگم نمیخوام کسری حقوق داشته باشم! مگه چقد میگیرم که اینم ازش کم بشه! میگه مجردی میخـوای چیکار؟!!!
میفهمم نیاز داره که انقد داره به هر دری می کوبه که بدستش بیاره ولی من خوشم نمیاد یکی جلوم خودشُ خرد کنه!!
تازه فکرشم میکنم حالم از سادگی ِ مردمم و علی الخصوص همکارام بد میشه!
سه ماهه پول دستشونه حالا با منت میخوان بهت وام(!) بدن!!
حساب سردستی میکنم ؛ حداقل 1500نفر * 2000000 = ... سودش واسه سه ماه چقدر میشه؟!!!!!!
شاید من سخت گیرم ولی نمی خوام از یک بانک مزخرف و رییس رذلش وام بگیرم!! حالا هرچقدر که میخواد حقم باشه ! و هر چقدر که بهش نیاز داشته باشم ..!!
بهش اس دادم : فلانی بیخیال من شو. شنبه میرم انصراف میدم . دیگه جواب نداد !
اینجوری راحتترم!
الان که اینو می نویسم ابرا رفتن و آسمون صافه..!
سرم هنوز درد میکنه! دراز کشیدم و دارم فروغی گوش میدم..!
به شب کوچه دل دیگه مهتاب نمیاد
توی حجله چشام عروسه خواب نمیاد..
از دیروز عصر گرفتـه بود!! اصلن تحویلش نگرفتم ؛ به من چه !!
دیشب ساعت 1 خوابم گرفت ولی 2 اینا بود با صـدای دادش بیدار شدم !! بازم به من چه ..!
گوشیمو چک کردم؛ یک جواب اس! بعدِ 1ساعت و نیم..
بعدش دیگه نذاشتن که بخـوابم !
صبحـها دلم می خواد با ناز و بوس بیدار بشم ولی توو این بی خوابی هام بازم با صدای داد از خواب پریدم!!
برقا قطع شده بود! و اونم گرفتـه بود..!!
یه مانتوی آبی نخی میپوشم که هوا خنکه! ابروهامو مرتب میکنم.خط چشم. ریمل. ماتیک بنفش کمرنگ. خط لب ؛ آرایش همیشگیم!
یه روزمرگیهای دووس نداشتنـی !! و سردردهای مزخرف !
بعد یک روز و نصفی که داره خودشو لووس میکنه، تازه الان سبک میشه! بازم داد میزنه ولی من سرم درد میکنه!
خواب آروومم نمیکنه!
انتظار داشتم زیاد بباره! ولی به یکم باریدن قناعت کرد..!!
واقعا دلم میخواد یکبار موقع رعدوبرق و بارون توو هواپیما باشم؛ یکجایی بین زمین و آسمـون !!
با خودم میگم :یکــی بایـد باشه تا دورت کنـه از این همـه تنهـایی و نالــه ها !!!
قرار نیس خـودمُ بشکـنم تا یکــی بیاد و اونم باز بشکنــه ..!!
بعدش میبینم آدمهـا فقط میـان کـه بــرن !! انتظار زیــادی ازشـون دارم ..!
+ آخ دلم هیچکی کنارت نیس، سر کن با خودت ..
شخصیت این کتابـه با هر دفعـه گفتن " به زودی میمیـرم" داره حـولـم میـده به همـون سمتـی کـه .. !!
خوبـی؟
خوب بـودن واسـم معنـایی نـداره!! زنـده ام ؛ همیـن.
فقط سکـوت کرده ام ؛ سکـوت ..
فکـرها نمی گذارند که بخـوابـم ..!! حتی روزهای تعطـیل !
________
سکوتمیکنم از بازی ِ آدمهـای سـرد و بی احسـاس و پر مدعـا !
و مـن ، خستـه از آدمها ..!!!
خیلی از مردم وقتی ببینند چیزی دارند که مورد علاقه فرد دیگری است، آن چیز ناگهان برایشان عزیز می شود. چیزی که یک لحظه دیگر ممکن است آن را دور بیندازند برایشان مهم و قیمتی می شود، زیرا یک نفر دیگر مشتاق داشتن آن است و می خواهد از آن استفاده کند. خیلیها این طورند،..
______________
ص33 / قطار بموقع رسید
+ مخاطبش، خیلی از افراد دوروبرمون میتونه باشه !!!
بازم گلی به گوشه جمال ِ ایرانسل !!
حداقل هر یکساعت با این SMSهای مزخرفش(!) از تنهایی درت میاره !!
+ بدیش اینه که گوشیت روو سایلنت باشه و وقتی روشن میشه با خودت میگی : آخ جوون یکی بهم اس داده ..!!!
کاش آدمها یک شازده کوچولوی درون داشتن!!!
↓
روباه ساکت شد و مدت زیادی به شازده کوچولو نگاه کرد .آخر گفت:
- بیزحمت مرا اهلی کن !
شازده کوچولو در جواب گفت: خیلی دلم می خواهد ولی زیاد وقت ندارم.من
باید دوستانی پیدا کنم و خیلی چیزها هست که باید بشناسم.
چون کاسبی نیست که دوست بفروشد آدمها بی دوست و آشنا مانده اند. تو اگر دوست می خواهی مرا اهلی کن !
_ من مسوول گل خود هستم ..
سر شبی رفتم از یک کتاب کپی بگیرم که به سرم افتاد برم دنبال کتابی که چن روز پیش اسمشو پیدا کرده بودم!
بعد یه پیاده روی نیم ساعته به کتابفروشی ِ که بودن توو اون محیطش بهم آرامش میده،رسیدم و عنوان یه کتاب جذبم کرد؛ اسمش به گمونم این بود: مخفیانه های رومئو و ژولیت !!!
ص 25ش این بود: " ع.ش.ق :عمق شیبدار قلب "
اوایل سال 90 بود که با سستی و شل شدگی عضلات پام رفتم پیش ِ یک دکتر و اون بعد معاینه و شرح حال گفت که مشکوکی به MS .!!!
شوکه شده بودم و یکمی هم ترسیدم .
خیلی با خودم کلنجار رفتم که برم یک دکتر دیگه شاید اشتباه کرده و چه و چه و...
یه ماه و نیم طول کشید تا رفتم پیش یکی از دکترای بیمارستان خودمون . یه تشخیص همکارش پوزخندی زد و یه سری داروهایی داد و گفت یک ماه بعد برو MRI بگیر !
جوابو که بهش دادم گفت چیزی نیس..!
توو اون یه ماه به همه چی فکر میکردم! سرچ میکردم .! آخرش چی میشه .! از فکر ترحم ِ خونوادم و همکارام حالم بد میشد..
الانم که فکرشو میکنم میبینم توو جامعه ی ما جا نیفتاده وقتی یک نفر به یه بیماری ِ خاص دچاره ،( بنظر خودم) بیشتر از ترحم و دلسوزیای مزخرف ما آدما (!) به این احتیاج داره که بیماریش توسط اطرافیانش پذیرفته بشه، حمایت بشه و بقیه باری نباشن روو دوش اون فرد..!
+ این عکسو جمعه دیدم و حس قشنگی بهم داد .
دلم یه آغوش مردونه میخواد ؛ آغوشی که آرومم کنه ..
همه تنتو میخان و جسمتو!! هیچکسی روح آدمو نمی خواد...!!
خصوصا الان که سی سالو رد کردم و ازم فقط یه همای خسته و داغونی بیش نمونده !!
فقط یه ترمیم میخوام واسه اشکایی که بی هوا سرازیر میشن..!
واسه سری که از داخل بهش فشار میاد از درد و فکر ؛ واسه گر گرفتگی ِ گوشه دلم ؛ واسه پاهایی که خسته س از پیاده رویهای تنهایی..
یه ترمیم واسه تموم شدن این همه نوشته های دردآور..
فقط همین دو تیکه از آهنگای شکوهی و علیزاده ..!!!
(دردا/ شکوهی) قصه نیست این که میخونم
لحظه لحظه اش درد و آهه_________________
(اشتباه/ علیزاده)بیا بقلم حالا دل دیونه
اونم که مثل همه باهات نمی مونهوقتی گوشیت هیچ زنگ و اسی نداشته باشه و ..!!
وقتی سر صبحی توو کانتـکتـات دنبال یه نفر ؛ فقط یک نفر؛ بگردی که باهاش حرف بزنی تا آروم بشی و هیچکس نباشه !!!
وقتی توو سن سی و.. باشی و یه رفیق نداشته باشی ...
دیشب خیلی دلم می خواست یکی بهم اس می داد که : هما دوست دارم ... بمون پیشم ..!!!
ولی نبود کسی .!!
این خواستهشدن یجورایی درده تا فانتزی !!!
الانم بعد یه شیفت 12ساعته دلم باز خواسته شدن می خواد!!! خیلی خیلی زیاد.
درک شدن و فهمیدن ِ احساسم و حرفم و خــودم ..
عقایدشو دوس داشتم؛ چیزایی که می خواست واسم قابل لمس بود !!
مجذوبم کرد ..!!
ولی تموم شد !
غرق ِ این تیکهش شدم: و در ضمن خانم محترم، شما وقتی می گویید فقط یک مرد را دوست دارید، فراموش می کنید که یک " م " نیز به آن اضافه کنید که این خود خیلی تعیین کننده است ، در واقع شما به جای " یک مرد " باید می گفتید: " مـَـردَم " .
(ص320 / عقاید یک .. )
پیـروی از عـواطف و احساسات گاه می تـواند کـار دست انسان بـدهـد و موجبـات ناراحتـیاش را فـراهم سـازد.
هرگـز نبایـد سعـی در تکـرار لحظات داشـت ، بایـد آنهـا را همان گـونه که یک بار اتفـاق افتـاده اند، فقط تنهـا به خاطـر آورد.
ص290 / عقاید یک دلقک