-
گوشـه هایی از یک کتاب ..
شنبه 18 مرداد 1393 21:19
اکنون که فرصت بیشتری داشتم ، بیش از حد فکر می کردم. همچون سگی بودم که زخمهایش را میلیسد و تمیز میکند، اما بدین ترتیب آنها را بدتر میکند. ________________ دختری با گوشواره مروارید// تریسی شوالیه // ص101
-
بدون هیچ عنوانی !
شنبه 18 مرداد 1393 20:29
دیروز عصر به خواهرم میگم میخوای واست سالاد ماکارونی درست کنم؟(مامان چن روز نبود!) اونم نه برداشت نه گذاشت ، گفت آره ! خودم راضی بودم از نتیجه ش! سرصبحی قبل رفتن به سرکارم ،رفتم سر یخچال. نمیدونم چرا به سرم زد یکمیش ُ بذارم توی ظرف واسه چاشت با همکارام بخوریم! سر میز با اینکه آرامش نداشتم ولی خودم ُ کنترل میکردم..!...
-
بودنهایی سخت ..
جمعه 17 مرداد 1393 22:02
دیگـه خستــه شـدمـ.. دارم کـم میـارمـ.. .. تــو رفتـــی و هنـــوز خیـالت بـا منــه .. تـوو ایـن دنیــا بـه عشـق ِ کـی؛ بـه شـوق ِ کـی بمـونـمــ..
-
بدون هیچ عنوانی !
جمعه 17 مرداد 1393 14:35
یجورایی شده خودارضایی!! آدمایی که دووس دارن پشت سر بقیه حرف بزنن و حرف دربیارن!! اگه اینکارُ نکنن و تاثیر ِ حرفاشون ُ رو بقیه نبینن آرووم نمیشن! ولی حرف ِ مردمی که حتی یک ذره منه نوعـی رو نمیشناسن ، هیچ ارزشی نداره..! هیچی ! هیچکس جای ِ من نیست! هیچکس به اون اندازه که لازمه درک و شعور نداره که بخواد رفتارا و کارای ِ...
-
بودنهایی سخت ..
پنجشنبه 16 مرداد 1393 20:49
خواسته های زیادی نیستنـد ؛ یک آغـوش، بـرای ِ چـشمــانی بغض آلـود..! یک دست، برای ِ پاهایی خستــه از تنهــایی ..! و یک تــو ؛ برای ِ من ..!!!
-
بدون هیچ عنوانی !
پنجشنبه 16 مرداد 1393 14:59
بعضی اوقات لابه لای حرفا سکـوت میکنیم! میتونه بهترین جواب همین سکوت باشه ! میتونه دردناکترین جواب باشه ! ولی بستگی داره چی به اونطرف قضیه القا بشه! بستگی داره اونطرف چقدر شما و سکوتتون رو شناخته باشه ! اینکه اگه کسی توی دنیاتون هست که که شما رُ از سکوت در میاره و بهتون توجه میکنه ، قدرشُ بدونید..!!
-
ثانیه هایی به غایت زجرآور..!
سهشنبه 14 مرداد 1393 20:11
با ذوق و شوق واسه ثبت نام آزمون استخدامی شرکت کردم..! با بی میلی و فکرای ِ دیگه رفتم سر جلسه آزمون ..!! امروزی که فهمیدم واسه مرحله اولش قبول شدم ..!!! حالا که تصمیمم به نرفتنـه ..!!!! امروزی که خستگیه چن سال کار به تنم موند.....! امروزی که خسته شدمـ ..!! دیروزی که به سرم زد و رفتم توی خیابون!! میگشتم دنبال مشتـری...
-
همین لحظه ها
سهشنبه 14 مرداد 1393 18:51
امروز کمدمـُ مرتب میکردم که کتاب جیبی ِ حافظمـُ پیدا کردم..! ناخواسته به شاخ نباتش قسمش دادم واین غزل اومد: اگر آن طایر قدسی ز درم باز آید ..... عمر بگذشته به پیرانه سرم باز آید دارم امید بر این اشک چو باران که دگر ..... برق دولت که برفت از نظرم باز آید آنکه تاج سر من خاک کف پایش بود...
-
شعرهایی ناب با صدایی ناب تر ..!!! جنبش واژه زیست
شنبه 11 مرداد 1393 22:19
پشت کاجستان ، برف. برف، یک دسته کلاغ. جاده یعنی غربت. باد، آواز، مسافر، و کمی میل به خواب. شاخ پیچک و رسیدن، و حیاط. من ، و دلتنگ، و این شیشه خیس. می نویسم، و فضا. می نویسم ، و دو دیوار ، و چندین گنجشک. یک نفر دلتنگ است. یک نفر می بافد. یک نفر می شمرد. یک نفر می خواند. زندگی یعنی : یک سار پرید. از چه دلتنگ شدی ؟...
-
تلی از خاکستــر...!
جمعه 10 مرداد 1393 20:03
دو روزی رفتم باغ مادربزرگ مرحومم..! احتیاج داشتم به تغییر روحیه! ولی همیشه اوضاع ِ تغییر، اونجوری که می خوام پیش نمیره!! بدتر بدتر شدم...! ساعتها جلوی آتیشی که روشن بود مینشستم..!! و خیره میشدم بهش..!! امروز صبح که نشسته بودم یک اس با این متن بهم رسید: " افراط تو محبت کردن، بی شخصیتت میکنه، دیگه بزرگی و...
-
تلی از خاکستــر...!
جمعه 10 مرداد 1393 20:00
دو روزی رفتم باغ مادربزرگ مرحومم..! احتیاج داشتم به تغییر روحیه! ولی همیشه اوضاع ِ تغییر، اونجوری که می خوام پیش نمیره!! بدتر بدتر شدم...! ساعتها جلوی آتیشی که روشن بود مینشستم..!! و خیره میشدم بهش..!! امروز صبح که نشسته بودم یک اس با این متن بهم رسید: " افراط تو محبت کردن، بی شخصیتت میکنه، دیگه بزرگی و...
-
همین لحظه ها
جمعه 10 مرداد 1393 18:57
خوب نبــودم ، اومدی! بدتــرم کردی ، رفتــی! به سلامت! __________ کسایی هستن که پشت ِ سرهم گفتن ِ " دوستت دارم" ، شده ورد زبونشون !! باور حرفای ِ اینجور آدما خیلی سخته !! این آدما واستون تاریخ مصرف میذارن !!! هر موقع دووسداشته باشن میان و هر موقع هم بخوان میرن!! و برای این رفتن ، بهانه های ِ جورواجوری سرهم...
-
درباره من ...
سهشنبه 7 مرداد 1393 18:06
امروز به سرم زد که عکسمو عوض کنم و توو ذهنم یه عکسی بود که خواهرم توی خواب ازم گرفته بود..! گفتم اونو میذارم !! رفتم سراغ عکسام و تازه یادم اومد همه ی عکسایی که باهاشون خاطره داشتم ، یا واسه کسی فرستاده بودم، همه رو دیلیت کردم..!!!
-
لحظه های بیتابی
دوشنبه 6 مرداد 1393 19:58
چن روز دیگـِ 31 ساله میشم..! مردادیـی کـِ (برخلاف خصوصیاتی کـِ دارن!!) هیچکســـی کنارش نیست کـِ از تنهایی درش بیاره!! کـِ نازش کنـه یا چه میدونم مثلا نازشُ بخره !! چقدر بعضیــا خوش بختن ...! هیچـی آروومم نمیکنه !! همه واسه تولدشون ُ هدیه هایی کـِ میخوان فکر میکنن ولی بـِ یک بیتفاوتی دچار شدم...!! واقعا دلم میخواد حتی...
-
گوشـه هایی از یک کتاب ..
شنبه 4 مرداد 1393 19:59
من در این شهر افسرده و کوچک، بسر می برم و به جای اینکه به چیزهایی بیندیشم که باید انجام بدهم ، در زیر نفوذ و تاثیر احساساتی که به زحمت محو و فراموش شده اند بسر می برم. در زیر نفوذ یادگارهای زمان های تازه گذشته و در زیر نفوذ این تندباد تازه که مرا آن طور به همراه خود بُرد و مَثَل خاشاکی به گوشه ای افکند.... ________...
-
گوشـه هایی از یک کتاب ..
جمعه 3 مرداد 1393 19:35
چـه ناتـوان است دل ِ انسـان .. ____________ قمار باز ... ص105
-
بدون هیچ عنوانی !
چهارشنبه 1 مرداد 1393 21:08
من یک مـردادیــم ...!!
-
لحظه های بیتابی
سهشنبه 31 تیر 1393 20:43
وقتی خسته از سرکار برمیگردی خیلی چیزا هس کـ ِ میتونه آرومت کنه ولی یک اس عاشقونـه .. ، چیــز دیگهس !! خستــم و دلم یک خواسته شدن معمولی می خـواد !! حتــی ! __________________ کابوس ِ صبحم وحشتناک بود و کسی نبود که آرومم کنه و دلم واسه خودم خیلی سوخت ..!!
-
آهنگایی خاص ..
دوشنبه 30 تیر 1393 21:49
یـ ِ آهنگایی میره رو روح ُ روانت !! حواستُ از همه چیز و همه کس دور میکنه ! محو ِ آهنگ میشی ...!! میشه نگام کنی راحت شه زندگیم چشم بـر ندار ازم ، می پاشه زندگیـم هر کس به جز تو رو انکار می کنم من عاشق توام اقرار می کنم اقرار می کنم به یاد تو هنوز هم سخته خواب شب ، هم خنده های روز از تو حواسم و هی پرت می کنم با قلب بی...
-
بدون هیچ عنوانی !
یکشنبه 29 تیر 1393 21:23
در عرض ِ بیست روز ، حدود 5کیلــو کم کردم !! خوبه دیگــ ِ .. خیلــی دیوونهم ولی انگار بیشتر احمقــم شـدمُ خودم خبـر ندارم !! دنیا خیلی کوچیکـِ ! بعضی چیزا عکس العملش ُ همینجا نشون میده !! تا حالا هوای ِ همه رُ داشتم و بـِ کسی بدی نکردم ! ولی خیلی آدما خیلی بی معرفتـن ..!! تا چن روز دیگه و شایدم همین فردا ، شمارهمُ...
-
همین لحظه ها
شنبه 28 تیر 1393 06:33
دلـم گرفتـ ِ بود ؛ دلش رها شدن ُ خالی شدن می خواس؛ یـ ِ جوری شبیه گریــه ! رفتـم ُ بهش حرفامـُ زدم ! ازش شاکی بودم ! بهش گفتم کـ ِ خسته شدم..! کـِ خستـــم کرده ..!! نمیتونم و باید درکـم کنه..! یادش انداختم کـِ سالهای قبل خیلی چیزا ( وحتی واسه خیلی از آدما !) ازش میخواسم ولی حالا هیچی نمیخوام بجز یک چیـز...!!! توی دلم...
-
جمعه های بی سرانجامی..
جمعه 27 تیر 1393 13:08
وقتایی کـ ِ تعطیل نیستی ُ صبح داری راه میفتیُ دلت میخواد یکم بیشتر بخوابی ..! ولی روز تعطیل کـ ِ میرسه ُ خواب از چشمات میپره! ساعتای 8-9 بیداری دیگه..! هی این ور ُ اون ور میشی ..! دلت اس ِ ... می خواد !! ولی گوشیت چن وقته کـ ِ سکوت کرده !!! وقتی کـ ِ از سر بیکاری راه میفتی سمت جمعه بازار کتاب! اون جا هی نگاه میکنی بـ...
-
لحظه های بیتابی
جمعه 27 تیر 1393 09:42
توو خواب ببینی که یکی پشت گردنتو میبوسه..!! ______________________________________ دلم واسه اون خونه؛ شیراز ؛ مرداد ماه پارسال ؛ تنگ شده ...!
-
بدون هیچ عنوانی !
پنجشنبه 26 تیر 1393 18:15
آدمها می آیند و می روند ، ولی در دلتنگی هایمان ... شعرهایمان ... رویاهای خیس شبانهمان ... می مانند ! جا نگذارید ! هر چه را که روزی می آورید را با خودتان ببرید ! وقتی که می روید دیگر به خواب و خاطرهی آدم برنگردید ... _________________________________ هرتا مولر
-
لحظه های بیتابی
پنجشنبه 26 تیر 1393 17:58
... ... ... سه نقطـه هایـی پـُ ــر از سکــوت !!!
-
نیازهایی از جنس ِ درد !
سهشنبه 24 تیر 1393 22:10
چقـدر دلـم میخواد گاهـی همچیـن اسـی(پیامک ؛ کامنت) واسم میاومد : " من و دلـم واسه دلـت و خـودت ، دلـمون تنگ شده .." اونـوخ منـم اونـو از آغوش و بوسـه سیرابش میکردم ..!! همیـن. ____________ وقتی دستــی نباشه که موهاتـو نوازش کنه پس دلیلــی نداره موهات بلنــد باشه ..!! امشب بعد ِ یک شیفت طولانی و خستهکننده ،...
-
بدون هیچ عنوانی !
دوشنبه 23 تیر 1393 22:02
گاهی با خودم میگم اون دخترایی که میشن عشق و احساس یک کسی دیگه و همیشه یادشون توو وجود اون نفر می مونه، حتما مهره مار دارن ..!! خوش به سعادتشــون .. :|
-
لحظه هایی بی نهایت ابــری ...!
دوشنبه 23 تیر 1393 21:17
تا حالا که زندگی فقط روی ِ ناخوش و زجرآورشُ نشون داده ! چه فکرا و برنامه هایی واسه خودم میریختم ؛ واسه آیندهم !!! واسه الانـم !! همش پوچ شد..!! هیچی ِ هیچی ِ این زندهگـی دلخوشم نمیکنه ! حتی اون "دووسدارم" هایی که گاهی میخاستمشون ،کم رنگ میشن ؛ گاهی اوقات ..! تنها دلخوشی و شریک غم ها و ناراحتیا و خستگی هام...
-
شعرهایی زجـرآور...
دوشنبه 23 تیر 1393 19:30
وقتی قرار است بروی ، دل دل نکن ... منتظر نمان هیچ اتفاقی ماندگارت نمی کند. وقتی قرار است بروی، حتما دل شوره هایت را مرور کرده ای یادگاری هایت را ، بغض های پشت سرت را ... ... یا می روی بی آنکه یادت بیاید کوچه هایی را که قدم زدیم و باران هایی که بر سرمان بارید و چراغ قرمز هایی که هنوز نمی دانم چرا دوستشان داشتیم. بهانه...
-
بودنهایی سخت ..
شنبه 21 تیر 1393 19:17
توی دنیا باید باشه کسی که واست عاشقونه بخونه ! کسی که بهت فکر کنه ..! کسی که توی ناراحتیهات پشت و پناهت باشه ...! بودن و وجود ِ همچین کسی بهت تـوان و نیرو میده تا بتونـی طاقت بیاری..!! + کاش توو زندگیم وجود همچین کسی ُ میتونسم حتی برای ساعتی ،حس کنـم..!!!